شاید یکی از حائز اهمیت ترین اهداف تجاری در بازاریابی محتوایی، ایجاد نرخ تبدیل مناسب باشد. تولید کنندگان محتوا، بازاریابها و کارشناسان بهینه سازی نرخ تبدیل CRO باید درک عمیقی از کاربران هدف کسبوکار و وب سایت خود داشته باشند، اطلاع از این که کاربران در چه مرحلهای از چرخه خرید دارند و چه محتوایی با نیازهای آنها همخوانی دارد، به تولیدکنندگان محتوا در هدف گذاری بهتر برای تولید محتوای موثر کمک بسیاری میکند.
اگر استراتژیهای بازاریابی محتوایی به درستی به کار گرفته شود، میتوانند به خوبی مشتریان بالقوهای که در بالای قیف فروش قرار دارند را جذب کرده و آنها را در طول سفر مشتری تا زمانی که تبدیل به مشتریان واقعی و وفادار شوند همراهی کند. بنابراین منظور از نرخ تبدیل در خصوص بازاریابی محتوایی، مشتریان بالقوهای هستند که به سبب محتوای مفید، کارامد و سرگرم کننده ای که برند شما در اختیار آنها قرار میدهد، تبدیل به مشتریان واقعی میشوند.
به روز رسانی الگوریتم مرغ مگس خوار گوگل نیز به دیده شدن وبسایتهای دارای محتوای اثرگذار و مرتبط که در نتایج ارگانیک جستجو نمایش داده شوند پاداش میدهد.
نحوه محاسبه نرخ تبدیل در بازاریابی محتوایی
برای محاسبه نرخ تبدیل در بازاریابی محتوایی یک فرمول واحد و بسیار ساده وجود دارد. محاسبه به صورت درصدی محاسبه میشود و تعداد کل بازدیدکنندگان یک صفحه را با تعداد کابران تبدیل شده به مشتری مقایسه میکند.
برای مثال اگر یک صفحه لندینگ با اعداد زیر داشته باشید:
- بازدیدکنندگان: ۵،۰۰۰ نفر
- بازدیدکنندگان تبدیل شده به مشتری: ۵۰ نفر
محاسبه نرخ تبدیل بازاریابی محتوایی شما برای این صفحه به این صورت است که تعداد کل تبدیلها بر تعداد کل بازدیدکنندگان تقسیم میشود. بنابراین محاسبه نهایی این مثال به این صورت خواهد بود:
البته با وجود این که محاسبه نرخ تبدیل بسیار ساده است اما الزامی به این که به صورت دستی انجام شود وجود ندارد.
ابزارهای قدرتمند موجود، مانند گوگل آنالتیکس، میتوانند برای این کار نیز مورد استفاده قرار گیرند.
با استفاده از این ابزارها میتوانید با ردیابی کل لیدها یا سرنخهای تولید شده، بودجههای درخواستی و فروش انجام شده عملکرد کلی نرخ تبدیل بازاریابی محتوایی کسبوکار خود را بررسی کنید.
بیشتر بخوانید
چگونه تشخیص دهیم کسبوکار ما از نرخ تبدیل خوبی در بازاریابی محتوایی برخوردار است؟
این که بدانید چگونه باید محاسبات ریاضیاتی را انجام دهید یک چیز است، اما اینکه بتوانید معنی اعداد مختلف در بازاریابی را تشخیص دهید موضوعی کاملا جداست. هنگام تجزیه و تحلیل کسبوکار باید بدانید که آیا اعداد حاکی از خبر خوبی برای آینده کسبوکار شما هستند یا خیر.
برای مثال شرکتی با نرخ تبدیل ۱۰٪ ممکن است در آستانه سقوط باشد، در حالی که یک شرکت دیگر با نرخ تبدیل ۱٪ میتواند هیچ مشکلی نداشته باشد. دلیل این موضوع این است که نرخ تبدیل میتواند از یک بخش بازار به بخش دیگر متفاوت باشد.
بهترین راه برای تشخیص کیفیت نرخ تبدیل محتوایی، این است که با اعداد و ارقام مربوط به حوزه تخصصی خود را بشناسید.
روشهایی برای افزایش نرخ تبدیل بازاریابی محتوایی
تست A/B
تست A/B (که با عناوین split testing یا bucket testing نیز شناخته میشود) روشی برای مقایسه دو نسخه از یک صفحه وب یا برنامه با یکدیگر برای تعیین عملکرد بهتر است.
روش کار این تست به این صورت است که هر دو نسخه در یک بازه زمانی مشخص (معمولا ۳ تا ۱۰ روز) به صورت همزمان در دسترس کاربر قرار میگیرند که درصدی از کاربران(معمولا ۱٪) نسخه A و بقیه نسخه B را مشاهده میکنند. هدف نهایی این است که با مقایسه عملکرد کلی هر دو نسخه مورد آزمایش نسخه نهایی را به گونهای طراحی کنید که بالاترین نرخ تبدیل را دریافت کند.
بیشتر بخوانید
ارزش پیشنهادی
یکی از بزرگترین تفاوتها میان کسبوکارهایی که از نرخ تبدیل خوبی در بازاریابی محتوایی برخوردارند و آنهایی که نمیتوانند مخاطب را متقاعد به انجام خرید کنند، توانایی ارائه ارزش پیشنهادی است.
ارزش پیشنهادی در حقیقت وعدهای است که از سوی یک کسبوکار یا شرکت به مشتریان یا بخشی از بازارداده میشود. یک ارزش پیشنهادی خوب باید به طور کامل توضیح دهد که چگونه یک محصول یا خدمت میتواند نیاز مشتری را براورده کند، مزایای استفاده از این محصول یا خدمت را بیان کند و دلیل برتری آن نسبت به دیگر محصولات و خدمات مشابه در بازار را توضیح دهد.
دعوت به اقدام (CTA)
یکی از عوامل بسیار مهم و موثر در افزایش نرخ تبدیل، دعوت به اقدام است. CTA میتواند یک لینک دانلود، اشتراک گذاری یک پست در شبکههای اجتماعی، عضویت در خبرنامه ایمیل و مواردی از این قبیل باشد.
بهتر است CTAهایی را در محتوای تمام وب سایت و صفحه لندینگها در نظر بگیرید. همچنین آنها را در جایی از صفحه قرار دهید که واضح بوده و به راحتی قابل دسترسی باشند.
در نهایت، میتوانید برای بهبود نرخ تبدیل هرچه بهتر در بازاریابی محتوایی، خودتان را جای مشتری قرار دهید و به این موضوع فکر کنید که آیا به عنوان یک مصرفکننده از سایت خود خرید انجام میدهید یا خیر. با پاسخ به این سوال و نگاه کردن به کسبوکار از دید یک مشتری قطعا به ایدههای بهتری دست خواهید یافت.